ღღღتنها بهانه ی بودنم ღღღ
ღღღبدون تو دنیارو نمیخوام عزیزم ღღღ
چشمانم تو را می خواهند تا به ان ها نمی خواهی دستانت را به دستانم بسپاری؟ کی با اشکای تو یه اسمون ستاره ساخت غروب عاشقان زیباست نه به زیبایی غروب عشق تو.......بهار عاشقان زیباست نه به زیبایی دلم میخواد زانومو مثل کوه بزارم زیر سرت تا آبشار طلایی گیسوات از اون بالا سرازیر بشه و زیر نور آفتاب به زیبایی بدرخشه و من اون پایین زیباترین منظره عالم رو تماشا کنم و گه گاه دستامو تولطافت آبشارت صفا بدم سرمو آروم آروم پایین بیارم و چشم تو چشمات بدوزم و در حالی که مست برق نگاتم آهسته بهت بگم دوستت دارم عزیزم وقتی دستاتو تو دستم می گیرم ابریشم دیگه رونقی نداره , وقتی برق چشماتو می بینم الماس دیگه برقی نداره , طلا و جواهر ارزششو از دست می ده وقی موهای طلایی تو خود نمایی می کنه , بیچاره غنچه پیش لبات رنگ می بازه و بیچاره من که نمی دونم چطوری توصیفت کنم وقتی دستاتو تو دستم می گیرم ابریشم دیگه رونقی نداره , وقتی برق چشماتو می بینم الماس دیگه برقی نداره , طلا و جواهر ارزششو از دست می ده وقی موهای طلایی تو خود نمایی می کنه , بیچاره غنچه پیش لبات رنگ می بازه و بیچاره من که نمی دونم چطوری توصیفت کنم وقتی نگاهم به نگاهت گره می خوره و تمام وجودم تو دریای چشمای قشنگت غرق می شه و آروم با لبخندت لبخند می زنم می خوام با تمام وجود حس کنی من کنارتم و اون وقتی که دستای لطیفتو تو دستام می گیرم و با احساس گرمی اون آروم می شم و با حرارت اونو فشار می دم می خوام با تمام احساست درک کنی که دوستت دارم بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
راه و رسم گریه کردن را بیاموزی
لبانم صدایت می زنند تا به ان ها
بگویی چگونه بخندند
دستهایم به سویت دراز است
که انها را به سوی شهر عشق ببری
اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست
که بخواهی به خاکسترم بنشانی؟
نمی خواهی میزبان دلتنگی هایم باشی؟
نمی خواهی حلقه یاس های سپید را به گردنم بیاویزی؟
نمی خواهی شبنم های اشتیاق به چشمانم هدیه دهی؟
نمی خواهی گونه هایم را با شفافیت شرم بیامیزی؟
نمی خواهی دوباره به معصومیت نگاهم سوگند بخوری؟
نمی خواهی زمزمه کنی به عظمت اشکی
که در دیده ات می درخشد
به عظمت سکوتی که در زندگی ات جاریست
و به عظمت تمام دل شکستگی های بی صدایت
همیشه کنارم خواهی ماند
نمی خواهی در حضور ستاره ها نجوا کنیم؟
نمی خواهی از شکوفه های سپید به موهایم بیاویزی؟
نمی خواهی باغ ارزوهایم را اردیبهشتی کنی؟
نمی خواهی ......
کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت
کی بود که با نگاه تو
خواب و خیال عشق و دید
کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید
نگو کی بود کجایی بود
اون که برات دیوونه بود
رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود
من بودم اون که دلش رو ساده
به پای تو گذاشت
اون که واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت
من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند
اون که به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند
حسرت دوست داشتن تو همیشگی بود
عشق تو......عشق زیباست نه به زیبایی عشق تو........یک شاخه گل در یک دشت زیباست
نه به زیبایی تو......انتظار کشیدن یار زیباست نه به زیبایی انتظار کشیدن تو.......غروب زیبایم
بهار زیبایم شاخه گل تنهایم دوستت دارم........
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،
تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،
چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ،
هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
Design:♀ali-hadis♂ |